مگه تو دیدی؟
14 بهمن 1393 توسط دهقان زاده بافقي
با غیظ نگاهش می کنم.می گویم: « اخوی ! به کارت برس. »
می گوید: « مگه غیر اینه ؟ ما این جا داریم عرق می ریزیم تو این گرما ؛ آقا فرمانده لشکر نشستن تو سنگر فرماندهی، هی دستور میدن. »
تحمّلم تمام می شود. داد می زنم:« من خودم بلدم قایق برانم ها. گفته باشم، یه کم دیگه حرف بزنی، همین جا پرتت می کنم توی آب، با همین یه دست تا اون ور اروند شنا کنی، اصلا ببینم تو تا حالا حسین خرازی رو دیدی که پشت سرش لغز می خونی؟ »
می خندد و می گوید: « مگه تو دیدی؟»
منبع:نرم افزار صد خاطره
تصویر:سایت شهید آوینی