شرح دعای ماه رجب3
3.تفسیر دعای مخصوص ماه رجب 3
* یا من یعطی الکثیر بالقلیل: ای آن که در مقابل اعمال اندک و ناچیز ما، پاداش بسیار عطا می نمایی.
معمولاً در معاملات دنیوی چون نفع شخصی مطرح است لذا هر کس سعی می کند که نفعش حداکثر باشد (بنا به خوی کمال جویی آدمی). اما خداوند از خزانه فضل و کرم خویش معامله را انجام می دهد و نه بر اساس نفع شخصی. پس در مقابل کم ما، زیادت عطا می کند چون از خزانه غیب او چیزی کسر نمی شود و در واقع صفت رحمان، کریم و … درباره خداوند یک جنبه اش این است که هر چه او خرج کند کسر نمی آورد.
* یا من یعطی من سئله. یا من یعطی من لم یسئله و من لم یعرفه تحننا منه و رحمة: ای کسی که به هر نیازمند و حاجت مندی عطا می کنی، ای که عطا می کنی به کسی که تو را نمی خواند و از تو چیزی نمی خواهد و تو را نمی شناسد که صاحب مهر و عطوفت و رحمت هستی.مقام تکدی و گدایی آستان ربوبی، مقامی بس بزرگ است چون اگر انسان، گدای در خانه حق شد دیگر گدایی بنده ای مثل خود را نمی کند. به قول صائب تبریزی:
دست طلب چو پیش کسان می کنی دراز
پل بسته ای که بگذری از آبروی خویش
لذا آدمی اگر می خواهد گدایی و اعلام حاجت کند بهتر است که نزد خود خدا برود و خوب هم گدایی کند تا نتیجه بگیرد. چون اگر یک بار یا دوبار پذیرفته نشدی، بالاخره تو را قبول می کنند.
صد بار اگر توبه شکستی باز آ این درگه ما درگه نومیدی نیست
و به قول معروف: گر گدا کاهل بود تقصیر صاحب خانه چیست؟ پس اگر بتوان سائل آستان الهی شد و آدمی را به عنوان گدای در خانه پذیرفتند، خوشا به سعادت و به آن مقام.
” دست حاجت چو بری پیش خداوندی بر که کریم است و رحیم است و غفور است و ودود” (سعدی). مطلب دیگر آن که خدا به آنهایی هم که او را نمی خوانند و به فکر او نیستند، جود و کرم و عطا ارزانی می نماید، منتها آنچه که به سائلان می دهد طبعاً ارزشمندتراست و در مقایسه با آنچه که به تعبیری به خدانشناسان می دهد جلوه دیگری دارد. با این حال همه مشمول الطاف او هستند، همه بر سر سفره گسترده پر خیر و برکت او هستند.” ای که از خزانه کرمت، گبر و ترسا وظیفه خور داری.”
* اعطنی بمسئلتی ایاک جمیع خیر الدنیا و جمیع خیر الاخره: عطا کن به من در مقابل خواهش و خواسته ام همه خیر دنیا و همه خیر آخرت را.
تا اینجا هر چه گفته شد در واقع زمینه سازی و مقدمه چینی بود برای بیان اصل حرف . چون قبلا گفته شد (یا من یعطی) و حال می گوییم (اعطنی) یعنی سر اصل موضوع رفته است. خوب حالا چه و چگونه بگوییم؟ این که انسان حواسش موقع اعلام خواسته و نیاز جمع باشد و خود را گم نکند و یا کم و کسر نگوید که بعداً مایه پشیمانی شود خیلی مهم است. شاید بارها برای شما پیش آمده باشد که با کسی حرفی، صحبتی داشته اید اما بعد با خود گفته باشید که ای کاش این و آن را هم می گفتم یا نمی گفتم. در اینجا نیز با همان لحن و حالت گدایی آستان ربوبی می گوییم عطا کن. و این عطا کن را سفت و محکم می کنیم با ” ایاک". چون فقط اوست که می تواند این خواسته را برآورده سازد.این که می گویند از خدا کم نخواهید در ظاهر ممکن است جمله ساده ای باشد ولی واقعاً کارساز است چون خداوند متعال فرموده که: اجابت می کنم خواسته دعا کننده را (اجیب دعوة الداع اذا دعان)؛و ظرافت کار در اینجاست که دوبار کلمه ” جمیع” را آورده، یعنی هم برای دنیا و هم برای آخرت و بدین ترتیب هیچ چیزی را کم و کسر نگذاشته است؛ به این می گویند خواستن و طلب نمودن.
* واصرف عنی بمسئلتی ایاک جمیع شر الدنیا و شر الاخره. فانه غیر منقوص ما اعطیت: و دور کن از من بنا برخواسته و خواهشم جمیع شر و بدی دنیا و شر و بدی آخرت را، زیرا هر چقدر تو عطا کنی (از خزانه فضل و کرمت) کم نمی شود.
در این دعا اول خوبی ها و خیرات را طلب نمودیم و حالا طلب می کنیم که بدی ها از ما دفع گردد.
در دنیا ما امور شر و خلاف و منفی و … زیاد داریم، ولی در آخرت مقصود از شر و بدی انعکاس اعمال ماست. جالب است که کلمه عطا و مشتقات آن در تمام طول دعا آمده و این صفت خداوند همواره تذکر و یادآوری شده است.
* و زدنی من فضلک یا کریم: و بیفزا برای من از فضل و بخشش.
حالا تمام خواسته ما به طور تمام و کمال مطرح شده اما برای اطمینان بیشتر و محکم کاری کلمه ” زدنی” را هم آورده یعنی سوای آنچه گفتیم و نگفتیم و هر چه که خواستیم و نخواستیم، آنچه را که ما از قلم انداخته ایم و تو صلاح می دانی آن را نیز اضافه کن؛ چرا که تو صاحب فضل و کرم هستی. چون جهان مادی ما نسبی است لذا عقل و فهم و درک ما هم نسبی است و ممکن است در این گیرودار دعا و اعلام حاجت و نیاز چیزی از خاطر ما برود و یا موضوعی باشد که به صلاح ما باشد منتها بی اطلاع باشیم بنابراین با این کلمه ” زدنی” حجت را تمام می کنیم و بقیه کارها را نیز به دست خدا می سپاریم و این راه و رسم سائلی است که می خواهد از خداوند چیزی را طلب کند. اگر دقت کنیم می بینیم سه کلمه امری آورده که جنبه خواهش و دعا دارد: 1- اعطنی (عطا کن، ببخش) 2- واصرف (دور کن، دفع کن) 3- زدنی (زیاد کن، بیافزای) در حقیقت به نوعی خاصیت جذب خوبی ها و دفع بدی ها هم در دعا مطرح شده است که خود جنبه تربیتی دارد. حال مثالی می زنیم: فرض کنید یک پدری می خواهد به یک مأموریت دور و طولانی برود. هنگام خداحافظی با خانواده، فرزندش بهانه می گیرد. داد و فریاد و گریه می کند که باید مرا هم با خود ببری اما هرچه برایش توضیح می دهند که نمی شود، ابتدا قبول نمی کند ولی در نهایت می پذیرد که به شرط آوردن یک هدیه خوب و مناسب به همراه پدر نرود و در خانه بماند.
اکنون پدر از فرزند سئوال می کند که دوست داری چه چیزی برایت بیاورم ؟ اگر او در جواب پدر بگوید مثلاً فلان لباس یا اسباب بازی را بیاور، خوب تکلیف پدر معلوم می شود ولی اگر بچه هوشیار و زرنگ باشد می گوید: پدر! هر چه خود دیدی برای من خوب و مناسب است همان را بیاور. این پدر هنگام خرید برای فرزندش، جمله او را به یاد می آورد و خرید کردن برایش دشوار می شود. به عبارتی این یعنی همان نقش ” “زدنی” در دعا. اینجاست که پدر وسواس و توجه خاصی را مبذول می کند تا هدیه ای بخرد که مورد قبول فرزند قرار گیرد؛ پس سعی می کند که بهترین و مفیدترین ها را برای او بخرد.
دعا
حضرت امام صادق(علیه السلام) به آن شخص فرمودند حالا با دست چپ محاسن خود را بگیر و انگشت نشانه دست راست را به طرفین حرکت بده و این دعا را بخوان:
* یا ذالجلال و الاکرام یا ذالنعماء والجود یا ذاالمن و الطول حرم شیبتی علی النار: ای صاحب جاه و جلال و اکرام، ای صاحب نعمتها و جود و بخشش، ای کسی که بر ما منت می گذاری و (حاجات ما را برآورده می سازی) و ای بلند مرتبه سخاوتمند، آتش جهنم را بر موی سفید من حرام گردان.
در این قسمت از دعا ما می گوییم خدایا هر چه خواستیم و نخواستیم باز هم به کنار، یک چیزی هم این آخر دعا می خواهیم که خیلی مهم است و آن این که خدایا آتش را بر این موهای ما حرام گردان. چرا گفته بر موها حرام کن و نگفته مثلاً آتش را بر دست و یا پا و زبان و یا … حرام کن؟ این هم از آن نکته ها و صفاتی است که یک سائل خوب و با حواس و یک گدای هوشیار باید دارا باشد. چون حساس ترین عضو بدن در مقابل آتش همین “مو” است لذا اگر آتش بر موها حرام شود طبیعتاً تمام اعضاء از سرتا پا در امان خواهد بود و دیگر خبری از سوختن نیست؛ و به این می گویند دعا، به این می گویند درخواست و به این می شود گفت گدایی در خانه خدا که حقیقتاً چه گدایی با صفایی است. تکان دادن دست به طرفین می تواند نشانه ای از زار بودن اوضاع، و گریه و پشیمانی و ندامت فرد باشد و شاید به این ترتیب، دعا می خواهد بگوید که خدایا با دست راست که دست بیعت و قسم است با تو پیمان می بندم و قول می دهم که مرتکب اعمال زشت نشوم. پس به ما رحم کن و ما را ببخش. برحمتک یا ارحم الراحمین. آمین یا رب العالمین.